جستجو
< همه موضوعات

صفات داروها

صفات داروها :
داروها خود به خود داراي صفاتي هستند كه برخي از اين صفات همان كيفيات چهارگانه شناخته شده (گرمي ، سردي ، تري ، خشكي ) است .

درباره کیفیات چهارگانه و مزاج شناسی بیشتر بدانید

برخي از اين صفات نيز عبارت از بو ورنگ است و عده اي نيز صفت هاي مغايرند كه مي توان در بين آنها از لطافت ، غلظت ، لزج بودن(چسبندگي )،شكنندگي ،جمود،سيلان ،لعابي بودن ،چرب بودن، خشكي دهنده ، سبكي و سنگيني نام برد.
1 ـ داروي لطيف عبارت از دارويي است كه هرگاه به وسيله ي نيروي طبيعي جسم ما تأثير پذيرفت ،به اجزاي بسيار ريز تقسيم مي شود و در بدن پخش مي گردد .مانند زعفران و دارچين .چنين دارويي در
همه حالات بسيار مفيد است ،حتي خشكانيدن بوسيله ي آن حتي اگر هيچ گزندگي از آن حس نشود با اثر داروي بسيار سوزناك و قوي برابر است .
2 ـ منظور از داروي غليظ آن نوع دارو است كه نمي تواند كار داروي لطيف را انجام بدهد ، مانند كدو و گچ .
3 ـ منظور از داروي لزج (چسبنده )دارويي است كه هرگاه گرماي غريزي جسم بر آن دارو تأثير بگذارد و كنش يا نيروي آن را بكار گيرد براي هرنوع كش آمدن آمادگي دارد و هر قدر كش داده شود از هم نمي گسلد . چنين دارويي اگر از دو طرف به دو جسم كه به حركت در آمده اند و در حال دور شدن از هم هستند بچسبد ،حركت آنها را به تعويق نمي اندازد و هر دو جسم با او حركت مي كنند و گسستگي در ميان رخ نخواهد داد مانند عسل
4 ـ مقصود از داروي شكننده دارويي است جامد و خشك و به كمترين فشاري كه بر او وارد مي آيد ريز ريز مي شود مانند الواي خوب (صبر )
5 ـ منظور از داروي جامد دارويي است كه مي توان اجزاي آن را به حركت در آورد و وضع آن را تغيير داد ، ليكن در حال حاضر به واسطه ي عامل بسيار سرد بر وضع خود باقي مانده است ، مانند شمع .چنين دارويي مي تواند به شكل روان در آيد ولي جامد به نظر مي آيد .
6 ـ مراد از داروي مايع (سائل )دارويي است كه اگر آن را در چيزي سخت قرار دهيم شكل و وضع خود را از دست مي دهد و قسمت هاي بالايي آن از هر طرف كه راه داشته باشند پايين گرا مي شوند .داروهاي مايع از نوع داروهاي سائل هستند .
7 ـ دارويي را لعابي مي ناميم كه اگر آن را در آب فرو بريم يا در مايعي قرار دهيم اجزايي از آن جدا مي شود و با رطوبت همجوارش مي آميزد و بر اثر اين آميزش نوعي چسبندگي به بار مي آيد مانند :اسفرزه و ختمي .
دانه هاي لعاب دار به وسيله ي ليز دادن اسهال ايجاد مي كنند ، اگر اين دانه ها برشته شوند خاصيت لعاب دهندگي آنها پوشيده مي شود و شكم رابند مي آورد. 8 ـ ماده روغني دارويي است كه در گوهرش مقداري روغن موجود است مانند حبوب (دانه ).
9 ـ منظور ازخشك شدن آن نوع دارو است كه اثر مزاج خاكي در آن فراوان و به خشكي انجاميده است .
هرگاه آب يا رطوبت هاي جاري به وي برسند آنها را در خود فرو مي برد و رطوبت از سوراخ هاي بسيار ريز و پنهاني آن مي گذرد ولي ديده نمي شود مانند آهك زنده .
10 و 11 ـ سبك و سنگين بودن كه نيازي به تعريف ندارد و برهركس آشكار است.
داروها از نظر كنش چهارده تا هستند كه عبارتند از :
گروه اول :شامل گرم كننده ،لطيف كننده ، گدازنده ، جنباننده ، زبري دهنده ، بازكننده ،سستي آور ، پزنده (رساننده )، كشنده (جاذب )، برنده يا تكه تكه كننده (مقطع )، بادشكن سرخ كننده (محمر )،خارنده (محكك )، قرحه آور ،خورنده ،سوزنده ، سوزش دهنده (لاذع )، خرد كننده ، متعفن كننده ، داغ گذار (كاوي )و پوست كن .
گروه دوم :سرد كننده ،توان بخش ، بازدارنده ، غليظ كننده ، فاصله دهنده و مخدر را شامل است .
گروه سوم :مرطوب كننده ،شوينده ،رساننده زخم ، لغزش دهنده و هموار كننده (مملس ).
گروه چهارم :خشكاننده ، فشرنده ، گيرنده ، بندآورنده ، پوشنده ، دمل آور ، روياننده گوشت و مهرگذار (خاتم ).
برخي ديگر از داروها هستند كه ضعف آنها بر حسب اثرات آنهاست . اين قسم داروها عبارتند از :داروهاي كشنده ، زهر ، پادزهر ، مسهل ، داروهاي ادرار دهنده ، عرق آور .
1 ـ داروي لطافت بخش (ملطف ):دارويي است كه بوسيله حرارتي معتدل خلط را رقيق تر از آنچه هست مي نمايد .مثل :زوفا ، پونه كوهي (حاشا )و بابونه .
2 ـ داروي تحليل برنده (محلل ):دارويي است كه خلط را تبخير مي نمايد و آن را از جاي خود بر مي كند و اجزاء آن را جدا مي سازد و بيرون مي اندازد و در اثر تداوم اثر با نيروي گرم خويش خلط را به كلي نابود مي سازد مثل :خايه سگ آبي .
3 ـ داروي زداينده (جالي ):دارويي را گويند كه رطوبت هاي چسبنده بند آمده را از دهانه سوراخ ريز سطح اندام به حركت در مي آورد و دور مي كند مثل :عسل آب (ماء العسل ) .
هرداروي جنباننده بواسطه ي خاصيتي كه دارد ملين مزاج است ،هرچند كه قوت اسهال دادن در آن نباشد .
هر تلخ مزه اي حتماً زداينده است .
4 ـ داروي زبري بخش (مخشن ):دارويي را گويند كه سطح اندام را ناهموار مي نمايد .برخي را بلندتر و بعضي را پست تر مي كند .چنين دارويي از سه حالت خارج نيست(به سه شكل اين كار را انجام مي دهد): الف ـ يا گوهرش متراكم است و بسيار قابض .
ب ـ يا گوهرش لطيف است ولي بسيار تند مزه كه برندگي دارد و همواري را از بين مي برد .
ج ـ يا اينكه اندامي كه بر اثر دارو زبر مي شود سطح آن در اصل زبر بوده ، رطوبتي چسبنده بر آن روي آورده و به طور عرضي هموار گشته است ، داروي زبر كننده آن رطوبت چسبنده را كه بيگانه عرضي است از بين مي برد و اندام به حالت اصلي خويش باز مي گردد كه حالت اصلي زبري و ناهمواري اجزاء بوده است .
از داروي زبري بخش اسپرك (اكليل الملك )را نام مي بريم . اين دارو بيشتر به استخوان و غضروف زبري مي دهد و تأثير آن در زبر كنندگي پوست كم است .
5 ـ داروي باز كننده (مفتح ):دارويي است كه ماده داخل تجويف منفذها را به بيرون دفع مي نمايد و كاري مي كند كه مجراها باز باشند و بند نيايند .
داروي باز كننده قوي تر از داروي زداينده (جالي )است .يكي از داروهاي باز كننده كرفس است .دارويي كه اين كار را انجام مي دهد يكي از سه حالت را دارد :يا لطيف و محلل است .يا لطيف و شستشو دهنده است (غسال ).يا لطيف و برنده است (مقطع ).
هرچند تند مزه است ، هر چه تلخ است و هر آنچه لطيف و سيال مي باشد به شرطي كه گرايش به گرمي داشته باشد و يا معتدل باشد ، همه بازكننده هستند و هرچه لطيف و ترش مزه است نيز بازكننده است .
6 ـ داروي سست كننده (مرخي ):دارويي را سست كننده نامند كه بوسيله ي حرارت و رطوبتي كه دارد قوام اندام هايي را كه داراي سوراخ هاي زير و متراكم هستند نرم تر بنمايد و در نتيجه اين نرم شدن سوراخ ها وسعت بيشتر پيدا كنند و مواد قابل دفع آسان تر دفع شوند .از داروهاي سست كننده ضماد شبت و تخم كتان را نام مي بريم .
7 ـ داروي رساننده (منضج ):دارويي را رساننده نامند كه گرمي معتدل دارد همراه با قوه قبض كه خلط را حبس مي كند تا پخته شود . گرمي اش به حدي زياد نيست كه خلط را به شدت تحليل
برد و در نتيجه ترش از خشك جدا شود :اگر به آن حد گرم گردد پخته شدن به سوختن تبديل مي گردد .
8 ـ داروي هاضم :دارويي است كه در هضم غذا كمك مي نمايد .
9 ـ داروي بادشكن :دارويي است كه بوسيله ي گرمي و خشكانيدن بادي را كه در جايي از اندام ها جمع آمده است رقيق و هوايي گرداند تا بر اثر اين تغيير به خارج راه يابد مانند :تخم اسپند .
10 ـ داروي پاره كننده (مقطع ):دارويي را گويند كه بر اثر لطافت خود به ميان سطح اندام و خلط چسبنده مي خزد و اندام را از خلط مي رهاند .خلط بواسطه ي اثر دارو تكه تكه مي شود و به اجزاي مختلف الحجم در مي آيد و آنگاه از جاي خويش بركنده مي شود و خارج مي گردد .مانند :خردل و سكنجبين .
11 ـ داروي كشنده (جاذب ):دارويي كه بر اثر لطافت و حرارت رطوبت ها را به طرف خود مي كشد مانند :خايه سگ آبي ،آن را جاذب مي نامند .
دارويي كه نيروي كشش آن زياد باشد ،اگر آن را پس از پالايش ضماد كنند براي عرق النساء و درد مفاصل داخلي بسيار خوب است و همچنين بوسيله ي ضماد چنين دارويي مي توان خار و پيكان هاي ريز استخواني را از قرارگاه آن بيرون آورد .
12-داروي سوزش دهنده (لادغ ):دارويي را گويند كه لطيف و بسيار نفوذ كننده است وبوسيله ي تفرق ،پيوسته را به قطعات بسياركوچك در مي آورد .
اين قطعات جدا شده به حدي نزديك به هم مي مانند كه نمي توان يكي را جدا از ديگران حس كرد و مثل اين است كه همه با هم در يك جاي جمعند ،ضماد خردل با سركه و سركه به تنهايي نمونه داروهاي سوزنده هستند .
13 ـ داروي سرخ كننده (محمر):دارويي است كه هر وقت به يكي از اين اندام ها مي رسد آن را گرمي زياد مي بخشد .
بر اثر گرم شدن خون به سوي آن جذب مي شود و به سطح آن روي مي آورد و اندام سرخ رنگ مي گردد .خردل ،انجير، پونه ، كرويا (قردحانا )از اين گروه هستند .كنش داروهاي سرخ كننده به كنش داغ كنندگي نزديك است .
14 ـ داروي خارنده (محكك ):دارويي است كه خلط هاي سوزناك و خارش دهنده را بوسيله ي كشش و گرمي به سوي مسامات مي كشاند .چنين دارويي تا اين اندازه فعال نيست كه قرحه بوجود بياورد .شايد خارشي كه بوجود مي آيد از خارهاي كركي سخت و ريز باشند كه محسوس نيستند مثل گياه كبيكه .
15 ـ داروي قرحه آور(مقرح ):دارويي است كه رطوبت هاي واقع در ميان اجزاي پوست را تحليل مي برد و ماده ناپسند را كه مايه قرحه (دمل چركين )مي شود به سوي پوست مي آورد.داروي قرحه آوررا مقرح مي نامند مثل گياه بلادر (آكاژو ).
16 ـ داروي سوزنده (محرق):دارويي را گويند كه قسمت لطيف خلط ها را از بين مي برد و تنها خاكستر آنها را باقي مي گذارد مثل:شبرم .
17ـ داروي خورنده (اكال ):دارويي است كه با عمل تحليل بردن و ايجاد قرحه از گوهر گوشت مي كاهد.مثل زنجار .
18 ـ داروي خرد كننده (مفتت ):دارويي است كه در برخورد با خلط سفت و سخت آن را به چندين پارچه ريز در مي آورد مثل :حجر اليهود كه سنگ مثانه يا كليه را خرد و له مي كند .
19 ـ داروي معفن (گنداننده ):دارويي است كه بتواند مزاج اندام يا مزاج روحي را كه به سوي اندام مي آيد فاسد نمايد و بوسيله ي تحليل رطوبت مزاج اندام را چنان به تباهي بكشاند كه براي تبديل شدن به جزيي از اندام بكارنيايد .
داروي معفن نه مي سوزاند و نه مي خورد بلكه رطوبتي تباه كه حرارتي بيگانه در آن است در اندام باقي مي گذارد، درنتيجه عفونت روي مي دهد .زرنيخ و تافسيا (صمغ سداب كوهي )و نظاير آنها از اين گروه هستند .
20 ـ داروي داغ گذار (كاوي ):دارويي را گويند كه پوست را مي سوزاند و خشك مي گرداند .پوست از اثر آن چنان سفت مي شود كه گويي سوختگي ناشي از آتش است .آنگاه گوهر پوست راه را بر خلط سيال مي بندد تا نتواند بيرون بيايد .اين جاي داغ و سوختگي بر پوست را خشك ريشه مي نامند .
چنين دارويي را براي بند آمدن نزيف شرايين (خونريزي شرايين )و حالات مشابه آن بكار مي برند مثل زاج و زاج زرد (قلقطار ).
21ـداروي پوست كن (قاشر ):دارويي است كه اجزاي فاسد پوست را مي زدايد و در معالجه بهق و كلف و غيره بكار مي رود .مثل :قسط و راوند ( ريواس )
22 ـ داروهاي سرد كننده (مبرد ):داروهاي سرد كننده كه معروف است .
23 ـ داروهاي توان بخش (مقوي ):داروهايي هستند كه شكل و مزاج اندام را از آسيب نگهداري مي كنند و نمي گذارند مواد زائد بر آن اثر بگذارند .
چنين داروهايي يا خاصيتي در خودشان دارند .مثل :گل مختوم و ترياق و يا اين اثر بخشي از اعتدال مزاج آن دارو است كه گرم تر را سرد و سردتر را گرم مي نمايند .جالينوس اين اعتدال را در روغن گل محمدي مي بيند .
24 ـ داروي بازدارنده (رادع ):بازدارنده ضد جذب كننده است و عبارت از دارويي سرد است كه اندام را سردي مي بخشد و درنتيجه ي اين سردي تراكم در اندام بوجود مي آيد و سوراخ هاي ريز اندام تنگ مي شوند و حرارت جذب كننده اش كاهش مي يابد و مايعي كه به سوي آن در جريان است بند مي آيد يا منعقد مي شود و به اندام نمي رسد و اندام آن را نمي پذيرد مثل تاجريزي كه در معالجه دمل ها استعمال مي شود .
25 ـ داروهاي غليظ كننده (مغلظ ):مقابل رقيق كننده است و داروهايي هستند كه قوام رطوبت را از آنچه هست غليظ تر مي گرداند و اين يا بوسيله ي خاصيت منجمد كنندگي يا منعقد كنندگي يا مخلوط شدن صورت مي گيرد .
26 ـ داروي مفحج (فاصله انداز ):داروهايي هستند كه ضد هاضم و رساننده (پزنده )باشند ، بوسيله ي سرد مزاجي كه دارند گرماي غريزي و حرارت بيگانه را در غذا خنثي مي سازند .غذا نه هضم مي شود و نه به پختگي مي رسد .
27 ـ داروي تخدير كننده (مخدر ):دارويي است كه بسيار سرد مزاج است و به حدي اندام را سرد مي كند كه گوهر روح حامل نيرو ،حس و حركت در مزاج آن اندام سرد مي گردد ،گوهرش غليظ مي شود و قواي نفساني تأثير پذير نخواهد ماند ،مثل افيون و بنگ .
28 ـ داروهاي مرطوب كننده :معروف است .
29 ـ داروهاي بادزا (منفج ):دارويي است كه در گوهرش رطوبتي بيگانه و غليظ موجود است و هرگاه گرماي غريزي در آن بكار بيفتد آن رطوبت به زودي از بين نمي رود و به گاز تبديل مي شود .مانند :لوبيا .هر آنچه بادزا است سردرد مي آورد و براي چشم زيان دارد .ليكن برخي از داروهاي بادزا اعم از دارو يا غذا رطوبتشان در مرحله هضم اول باد مي شود و در معده و روده ها جاي مي گيرد .
30 ـ داروي شوينده (غسال ):دارويي است كه مي زدايد ، اما اين زدودن از نيروي مؤثري نيست كه در او موجود است بلكه از نيرويي است كه از نيروي مؤثر ديگر تأثيرپذير است و حركت آن را ياري مي كند .مثل :ماء الشعير و آب زلال .
31 ـ داروي چرك آور :دارويي است مرطوب كه با رطوبت قرحه مي آميزد و چرك و رطوبت قرحه را فزوني مي دهد و مانع خشكيدن و بهم آمدن زخم مي شود .
32 ـ داروي لغزنده (مزلق ):وقتي جسمي در مجرايي گير كرده است و نمي تواند بيرون بيايد ، دارويي است مرطوب كه مي تواند جسمي را كه در مجرا گير كرده است بركند .اين دارو با اجزاي آن مي آميزد و بر اثر اين آميزش اجزاي آن نرم مي شود و براي جريان يافتن در مجرا آمادگي پيدا مي كند و با سنگيني طبيعي كه دارد يا بوسيله ي نيروي دافعه به حركت مي افتد . گويند آلو كه اسهال مي آورد از لغزاننده هاست .
33 ـ داروي هموار كننده (مملس ):دارويي را هموار كننده گويند كه بر سطح اندامي زبر مي گسترد و زبري را مي پوشاند ، يا رطوبتي به سوي سطح زبر روان مي سازد و زبري را مي پوشاند .
34 ـ داروي خشكاننده :دارويي را كه لطيف و گدازنده است و رطوبت ها را از بين مي برد خشكاننده مي گويند .
35 ـ داروي گيرنده (قابض ):دارويي است كه حركات اجزاي اندام را به گرد هم آيي وا مي دارد تا در جاي خود متراكم شوند و مجراها بند آيند .
36 ـ داروي فشرنده (عاصر ):دارويي است كه اجزاي اندام را چنان جمع مي آورد و مي گيرد كه رطوبت هاي رقيق آن تحت فشار قرار مي گيرند و ناگزير مي شوند .
37 ـ داروي بندآورنده (مسدد ):دارويي است خشك و از خشكي و تراكمي كه دارد يا از آنجا كه پوشنده است در مجراها (منفذها )متوقف مي شود و موجب بند آمدن مي گردد . 38 ـ داروي پوشاننده (مغزي ):دارويي را گويند كه خشك است و كمي رطوبت لزج در آن هست و به دهانه مي چسبد و بند مي آورد و در نتيجه سيلان باز مي ايستد .
هر چه لزج و سيال و لغزاننده باشد و به گرمي نزديك شود پوشاننده و بند آورده و متوقف كننده مي شود .
39 ـ داروي به هم آورنده (مدمل ):دارويي است كه رطوبت ميان هر دو طرف زخم را غلظت بخشد و آن را خشك نمايد تا به حالتي درآيد كه براي پوشيدن و به هم چسبيدن آماده شود و به اين ترتيب هر دو طرف زخم را به هم آورد .مثل خون سياوشان و صبر زرد .
40 ـ داروي روياننده گوشت :اين نوع دارو مزاج خوني را تعديل مي كند كه بر زخم وارد مي آيد و خون را منعقد مي كند و سرانجام آن را تبديل به گوشت مي سازد .
41 ـ داروي مهر گذار (خاتم ):مهرگذار يا پايان بخش دارويي است كه سطح زخم را مي خشكاند و موجب بوجود آمدن خشك ريشه مي شود كه زخم را تا رويش پوست طبيعي از آسيب نگه مي دارد .
هر دارويي كه به اعتدال بخشكاند و پوست را به اعتدال بروياند و سوزش نداشته باشد از داروهاي مهرگذار به شمار مي آيد .
42 ـ داروي كشنده (قاتل ):عبارت از دارويي است كه مزاج را به افراطي تباه سازد .مانند :شبرم و افيون .
43 ـ سم :دارويي را سم (زهر )مي ناميم كه نه تنها بواسطه ي ضديت كشنده است بلكه با خاصيتي كه در خود آن موجود است سبب مرگ مي شود مانند بيش .
44 ـ ترياق و پادزهر:دارويي است كه تندرستي و نيروي روح را نگه مي دارند تا بتواند زيان سم را از خود دفع نمايد گو اينكه پادزهر مصنوعي را ترياق مي نامند و واژه پادزهر به داروهاي پادزهري ساده اطلاق مي شود كه طبيعي و غيرصنعتي هستند و شايد نباتات شايستگي اسم ترياق را بيش از مصنوعات داشته باشند و احتمال اين هم هست كه بسيار تفاوت ميان اين دو اسم نباشد .
45 ـ داروهاي اسهال آور ، عرق آور ، ادرار آور (مسهل ،معرق ، مدر) :اين داروها را همه مي شناسند .
تأثير عوامل خارجي بر دارو :
در بعضي از حالات كه به وسيله ي صفت بر داروها عارض مي شود حكم داروها نيز تغيير مي يابد و ويژگي هاي اوليه آنها دگرگون مي شود ، مثلاً پختن ، كوبيدن ، آتش زدن ، شستن ، يخ بستن از سرما و
مجاورت دارويي با داروي ديگر شايد دارو را ازحالي به حالي دگرگون سازد. گاهي آميختن دارويي با دارويي ديگر خصايص اوليه دارو را تغيير مي دهد. ـ پختن دارو :
دارويي كه جرم آن متراكم و غليظ است و تا بسيار جوشانده نشود اثر نمي بخشد مثل :ريشه كبر ، زراوند ، زرنباد و شبيه آنها .
دارويي كه در حالت اعتدال (ميان غليظ و رقيق )است بايد به حالت اعتدال جوشيده شود چه اگر بسيار بجوشد از تأثير مي افتد مانند داروهاي مدر ، استخودوس و مانند آنها .
دارويي كه رقيق تر از حالت اعتدال است و كمترين جوشيدن براي آن كافي است اگر بيشتر از يك غل بجوشد تأثير دارويي را از دست مي دهد .مانند افتيمون (سس صغير ).
كوبيدن دارو :
برخي از داروها بعد از كوبيده شدن اثري ندارند مانند گياه محموده (سقمونيا )،پس بايد با كمال نرمش و آهستگي و تأني كوبيد و نبايد بر آن فشار زياد آورد تا بر اثر كوبيدن چنان گرمايي حاصل شود كه نيروي آنها را تباه گرداند .
انگم (صمغ ها )غالباً اين حالت را دارند و بر اثر كوبيده شدن تأثير خود را از دست مي دهند ،اگر آنها را در آب حل كنند بهتر از آن است كه بكوبند . هر دارويي اگر زياد كوبيده شود بي اثر مي شود .
سوزاندن دارو :
برخي از داروها را بايد سوزاند تا از تأثيرش كاسته شود و برخي را به اين منظور بايد سوزاند تا تأثيرش بيشتر گردد .
كليه ي داروهاي تندي (حاد )كه داراي گوهر لطيف يا معتدل هستند بر اثر سوختن گوهر آتشي كه در بردارند تحليل مي رود و مي كاهد و از اين رو گرمي و تندي آنها هم رو به كاهش مي رود مانند زاج ها و زاج زرد .
داروهايي كه داراي گوهر متراكم و نه تند هستند و نه گرم بر اثر سوختن نيروي تند مي يابند مانند :آهك .
آهك سنگي بوده است كه حدتي (تندي )نداشته است و بعد از آن كه به آتش كشيده شده است تندي را كسب كرده است .
بطور كلي هدف از سوزاندن دارو يكي از حالات پنج گانه زير است :
الف ـ از حدت دارو بكاهيم مانند زاج و زاج زرد .
ب ـ دارو حدت يابد مانند حالت آهك .
ج ـ دارويي كه گوهرش متراكم است و مي خواهيم لطيف شود مانند :خرچنگ و شاخ گوزن كه مي سوزانند .
د ـ براي كوبيده شدن (خرد شدن )آمادگي پيدا كند مانند :ابريشم . ابريشم را براي تقويت قلب مي سوزانند ،ليكن اگر آن را با قيچي ريزريز كنند بهتر و تأثيرش از سوخته آن بيشتر است .اما با قيچي بريدن به اندازه اي كه لازم است ريزريز شود دشوار است و ناگزير آن را به آتش مي كشند .
هـ براي اينكه از تباهي گوهرش اثري نماند مانند :كژدم كه آن را براي معالجه سنگ مثانه مي سوزانند .
شستن دارو :
هر دارويي كه مقداري از گوهر تند لطيف با آن آميخته باشد مي توان بوسيله ي شستن آن تندي را از آن پاك كرد و گوهرش را تعديل نمود .تعديل دارو بوسيله ي شستن در سه حالت بكار مي آيد :
1 ـ وقتي دارو بيش از حد لازم گرم است ، بوسيله ي شستن رو به سردي مي آورد و اعتدال مي يابد .آن بخش دارو كه مزاج خاكي دارد وقتي به آتش كشيده مي شود گرمي را از آتش دريافت مي دارد .عمل شستن آن را از گرمي اكتسابي مي رهاند .آهك شسته همين حال را دارد كه اثر سوختن آن از بين مي رود و معتدل مي گردد .
منجمد كردن دارو :
هردارويي كه داراي گوهر سرد است در حالت انجماد نيروي لطيف را از دست مي دهد و سردي آن افزايش مي يابد .
= مجاورت دارو با داروي ديگر :
داروها گاهي بر اثر همنشيني و مجاورت كنش ويژه خود را تغيير مي دهند .
داروي سرد از همسايه گرم ،گرمي كسب مي كند و داروي گرم از همنشيني سرد به سردي مي گرايد .
بسياري از داروهاي سرد مزاج را كه در كنار انكثره (حلتيت )، شبرم ، جندبيدستر و مشك قرار دهند به گرمي مزاجي روي مي آورند و گرمي مي بخشند .
بسياري از داروهاي گرم را اگر در مجاورت كافور و صندل كه سرد هستند بگذارند به سردي مي گرايند و سردي رسان مي شوند .
پس بايد دانسته شود كه همنشيني اثر مي بخشد و نبايد داروهاي مختلف در كنار هم نهاده شوند و از يكديگر تأثير بپذيرند .
آميزش داروها :
در آميزش داروها با هم ممكن است يكي از حالات زير ايجاد شود :
1 ـ اثرات دارويي با آميختن بيشتر گردد .
2 ـ داروها بر اثر آميزش اثر خود را از دست بدهند .
3 ـ براثر اين آميخته شدن ، خطرات دارو از بين برود و مفيد واقع شود .
مثال :
حالت اول :برخي از داروها داراي نيروي اسهالي هستند و ليكن بدون كمك از غير نمي توانند كار را يكسره كنند . سپس به كمكي نيازمند هستند تا قوت لازم را بيابند .مثال :
گياه تربُد مسهل است ولي به آن اندازه كه براي اسهال شديد بكار آيد .اگر فلفل و داروهاي لطيف همراه تربد باشند در عمل تحليل بردن به آن كمك مي كنند و اسهال سريع تر صورت مي گيرد .
حالت دوم :دو نوع از دارو كه هر دو يك اثر مي بخشند ، ليكن اثر آنها بوسيله ي دو نيروي متضاد يا شبيه متضاد است و اگر اين دو نوع دارو با هم باشند چنانچه يكي از آن دو زودتر برسد اثر خود را نشان مي دهد و اگر هيچ كدام از ديگري پيشي نگيرد و با هم به مقصد برسند مانع كار يكديگر مي شوند و هيچ كاري انجام نمي دهند .مثال :
هليله و بنفشه اين حالت را دارند .
بنفشه نرمي بخش است و هليله از راه فشردن و متراكم كردن اثر مسهلي دارد ، اگر هر دو با هم در يك آن بر ماده وارد آيند اثري نخواهند بخشيد و اگر هليله قبلاً بيايد و بعد از آن بنفشه سر برسد يكي از آنها بي كار مي ماند و چنانچه بنفشه اول بيايد و نرمش دهد و بعد هليله سر برسد و فشار آورد اثر قوي تر مي گردد .
حالت سوم :صبر و كتيرا و مقل را براي اين حالت مثال مي آوريم :
صبر مسهل است و معده را مي پالايد ولي خراشنده است و دهانه رگ ها را باز مي نمايد .كتيرا پوشاننده (چسبنده ) است .مقل قابض است .
هرگاه صبر را به روان كردن كار دفع استعمال مي كنيم آن را با كتيرا و مقل مي آميزيم .
در اين صورت صبر اسهال مي دهد .كتيرا آنچه را كه صبر تراشيد ، پر مي نمايد (مي پوشاند )و مقل دهانه رگ ها را تقويت مي كند و كار به سلامت به انجام مي رسد .
چيدن داروها و نگهداري آنها :
گروهي از داروها معدني و برخي گياهي هستند . دسته اي نيز از جانوران بدست مي آيند .
داروهاي معدني :
در گزينش داروهاي معدني شرط هايي مورد نظر هستند به قرار زير :
1 ـ داروها از معدني استخراج شده باشند كه فراورده هايش به خوبي مشهور باشند مانند زاج سبز (قبرسي )زاج كرماني و مشابه آنها .
2 ـ داروي معدني بايد صاف و بي آلايش و دور از هر آميزه بيگانه اي باشد .
3 ـ بايد مواد برچيده به عنوان دارو ،گوهر تمام عيار باشد و رنگ و مزه ويژه آن بدون كاستي و درست باشد .
داروهاي گياهي :
داروهاي گياهي به چند نوع هستند به قرار زير :
برگ ،گياه ،تخم گياه ،ريشه و ساقه و شاخه گياه ، گل و شكوفه گياه ، ميوه گياه و گاهي نيز تمام گياه مورد استفاده قرار مي گيرد .
ـ چيدن و نگهداري برگ ها :گياه بايد به حجم نهايي خود رسيده باشد تا برگ نيز به مرحله ي نهايي نمو رسيده باشد و بايد قبل از آن كه برگ تغيير رنگ بدهد يا بشكند و يا پژمرده شود و به زمين بيفتد آن را چيد .
ـ چيدن تخم دارويي گياهان :تخم گياه را بايد هنگامي چيد كه كاملاً سفت شده باشد و اثري از رطوبت و نارسيدگي در آن نمانده باشد .
ـ چيدن ريشه گياهان :ريشه گياه را هنگامي به منظور دارويي بايد بچينند كه گياه در شرف برگ ريزي است .
ـ چيدن شاخه و ساقه :زمان چيدن شاخه و ساقه گياه دارويي وقتي است كه گياه كاملاً نمو يافته و رسيده است و هنوز پژمردگي به آن راه نيافته است .
ـ چيدن شكوفه ها :شكوفه را بايد بعد از باز شدن كامل و قبل از پژمردن و افتادن چيد .
ـ چيدن ميوه گياهان :ميوه گياه را بايد تمام رسيده از درخت يا گياه چيد و چيدن آن قبل از هنگامي باشد كه آماده ريختن و افتادن است .
ـ چيدن گياه كامل :گياه بايد هنوز شاداب باشد ، تخم آن رسيده باشد ، ساقه ي آن كمتر ترنجيده و شاخه آن كمتر پژمرده باشد . تخم آن پرمغزتر و چاق تر و ميوه اش پرمايه و سنگين تر باشد . ميوه
حجيم و بي مايه و پژمرده چندان ارزشي ندارد ، اما اگر بزرگ و پرمايه باشد از كوچكترش مفيدتر است .
چيدن گياه داروي در هواي صاف و آفتابي بهتر از آن است كه در هواي مرطوب و باراني و بعد از باران بچينند .گياهان بياباني (وحشي )هر چند غالباً از گياهان كاشته شده (زراعتي )كم حجم تر هستند ليكن بهتر از آنها مي باشند .در اين مورد گياهان كوهستاني با ارزش تر از گياهان جلگه اي هستند .هرگياهي كه در وقت و موقع خود چيده شود بهتر از آن است كه قبل يا بعد از وقت چيده اند .

Previous گیاه مامیران
Next گیاه بابا آدم
یک پاسخ بنویسید
فهرست موضوعی مقاله