جستجو
< همه موضوعات

گیاه جاوشیر

شيخ مى ‏فرمايد:

جاوشير برگ درختچه ‏اى است كه از زمين دور نمى ‏شود. به برگ انجير شبيه و بسيار سبز رنگ و پنج گوش و اجزاى متقطع و مستدير دارد. ساق اين گياه به اندازه خيار چنبر بلند مى ‏شود و كركى دارد كه به گرد شبيه است. برگهايش بسيار كوچك است و بر سر ساقه‏ اش تاج گلى هست كه به تاج گل شبت مى ‏ماند.

گل زرد رنگ و خوشبويى دارد رگهايى بسيار از يك بيخ شاخه مى ‏گيرند گاوشير پوست ستبر و مزه تلخ دارد و از بويش گرانى حس مى‏شود گياه مافليس استقليقوس و فيلوس خيربيون را هم از تيره گاوشير شمرده ‏اند.

بهترين بيخ گاوشير آن است كه بر وسط مقابل ساقه قرار دارد بهترين شيره (انگم) گاوشير آن است كه بسيار تلخ مزه درون سفيد و بيرون آن زعفرانى رنگ است و ترد است و زود در آب حل مى‏ شود هر آنچه سياه رنگ و نرم است حتما تقلب در آن شده و با بدران و موم آميخته شده است.

جاورد شير نوعى است از ادويه نباتى كه او را به لغت پارسى گاوشير گويند و لاورشير نيز گويند.

 

آن صمغ درخت كوهى است و چون نبات آن ظاهر شود و ساق آن را بشكافند و در اوايل وقت و حدوث آن و صمغ كه از آن بيرون آيد به تدريج مى‏گيرند.

و نيكوتر آن است كه ظاهر آن به لون زرد باشد و ميان آن سپيد باشد و طعم آن تلخ باشد و اندكى چربى دارد و زود شكسته شود و بوى ياقوت دارد و چون زمانى در دست داشته شود و اثر گرمى دست به آن رسد بگذارد و گفته‏اند از ميوه آن نيكوتر كه بر ساق آن باشد و طريق تحصيل صمغ آن، آنست كه ساق آن را بشكانند و در زير آن برگهاى عريض بيفكنند تا آن بتدريج از و سيلان مى‏كند و بر آن برگهاى خشك شود، آنگاه او را جمع كنند و در موضع پاكيزه كنند و بدل آن در ادويه شير انجير است.[1]

جاوشير: صمغى باشد دوايى و معرب گاوشير است كه همان صمغ باشد در ترجمه صيدنه ذيل عنوان جاوردشير آمده است:

______________________________
(1)- صيدنه، ابو ريحان بيرونى، ص 199.

 

آن را از اصفهان كه منبت اوست به اطراف برند. برگ آن درشت باشد و به زمين نزديك و رنگ آن در غايت سبزى باشد. چنانكه خيار و معنى مزغب گفته ‏ايم و زغب آن به رنگ سپيده بود و شكوفه آن زرد باشد و بوى آن خوش بود و ثمر و بيخ آن تلخ باشد و سپيد بود به رنگ گران دارد و پوست بيخ آن ستبر باشد.[2] جاوشير در عربى معرب از گاوشير فارسى است.

اسامی

در فارسى نيز جواشير، گوشير. در شيرازى جاحوشى.

يونانى: اقامو، سندوخس، تاحروس.

لاتينى:galbum

عبرانى: كهلب تاه.

صمغ يك درخت است بعد از حل شدن در آب مانند شير مى‏شود. به اين جهت آن را گاوشير مى ‏نامند.[3]

تجار ايران در هند مى‏گويند كه درخت‏galbanum درخت گاوشير بين كرمان و شيراز زياد است و گاوشير از همين مناطق به هند صادر مى‏گردد.

در كتابهاى قديمى هند ذكرى از گاو شير نشده و در كتاب حكماى مسلمين تعريف گاوشير را مطابق كتابهاى يونانى نوشته است به آن بزداد و كينه هم مى‏گويند.

حاجى زين در كتاب اختيارات از اين درخت دو نوع بيان كرده است:
نوع اول سخت و سفيد و نوع دوم زرد و نرم مثل عسل. نوع دوم را در شيراز جاحوشى گويند نويسنده مخزن الادويه در بابت بارزد مى ‏گويد كه آن را در عربى كينه و در يونانى خالبانى و در هندى يا گنده بيروزه مى ‏نامند.

وى گويد: بارزد از يك درخت استخراج مى‏شود و آن را ملطف، مسكن خارج كننده بلغم تعريف كرده است نيز آن را در امراض شلل، هيسترى، برونشيت مزمن و تنگى نفس مفيد بيان كرده است.

______________________________
(1)- فرهنگ داروها و واژه‏هاى دشوار، دكتر منوچهر اميرى، ص 96.

(2)- لاثانى لغات الادويه، ص 82.

از يك نمونه گاوشيرe .g .baker در سال 1886 اين مواد را كشف و تجزيه كرده ‏اند:

volatile oil

3. 801

resin soluble im ether

16. 002resin soluble im alchol 7. 675gum soluble in water 71. 820insoluble matter 01. 065 در بازار بين گاوشير و سگبيخ و ليوانت سگبيخ اشتباه مى‏شود. بايد به دقت ملاحظه شود چون هر كدام در خواص و فوايد تفاوت دارند.[4]

گياهى است كه گفته‏ هاى مختلف آن در ايران با نامهاى جاشير، جاوشير، گاوشير، كوشير و جاوشى ناميده مى‏شود.

 

روايت از جابر بن حيان:
جاوشير معرب گاوشير فارسى است و معنى آن شير گاو است و آن را شير گاو بهر آن نامند كه چون در آب حل كنند مثل شير گاو در سفيدى رنگ و دسومت نمايد و آن صمغى است بدبو ظاهر آن سرخ تيره و باطن آن سفيد و از اكثر بلاد مى ‏آورند و در زمين فارس و نواحى مقدونيه از زمين يونان بسيار مى‏ باشد برگ نبات آن از زمين بعيد نمى ‏باشد و شبيه به برگ انجير بسيار سبز مايل باشد و مشرف به بيخ تشريف و خشن و بسيار كوچك و ساق آن غليظ است.

گل آن زرد و خوشبو و تخم آن سياه و قريب به انيسون و خوشبو و تند است و از مطلق آن مراد صمغ آن است و آن را در ايام ربيع يا در اول ظهور ساق آن به اين طريق بر مى‏آورند كه بيخ آن را مى‏شكافند حوالى آن را خالى كرده و برگ زير آن فرش مى‏نمايند كه رطوبت مايل شده صمغ آن در آن جمع گردد و چون خشك شود از آن بر مى‏دارند و

______________________________
(1)- فارماكوگرافيا، ج 2، ص 152.

بهترين بيخ آن سفيد غير متشنج خوشبو حاد است و بهترين ميوه آن آنست كه بر ساق واحد اوسط باشد و بهترين صمغ آن تازه فارسى، تلخ مزه، سفيد ظاهر و زعفرانى باطن است‏[5].

مزاج:

گرم است. گرم و خشك بدرجه سوم دارد.

خواص:

بادشكن، ملين و زداينده است

بيخ گاوشير در مداواى استخوان لخت مفيد است

گاوشير در علاج عرق النساء خوب است و بايد افشره ‏اش تناول شود كه تناول افشره ‏اش خستگى را هم از بين مى‏ برد.

ضماد گاوشير براى كليه درد مفصلها و نقرس مفيد است.

دندان كرم خورده را با آن پر كنند، درد نمى‏گيرد.

ميوه آن نيز حيض را به حركت آورد

داروى قولنج است

و بلغم خام را بيرون دهد

و خارش مثانه را از بين مى‏ برد

در تب‏ لرزه و تب هر روزه گاوشير را با عسل و آب بخورند خوب است.[6]

گاوشير صمغ بدبوى درختى است كه دانه ‏اش به قدر نخود فرنگى است اگر آن را در آب حل كنند آب همانند شير شود.

جلا مى‏دهد،

محلل اورام،

مسهل بلغم،

مفتج،

مخرج بلغم،

بادشكن و مقوى اعصاب است

براى بلغم و سرفه و براى بادشكن زياد استعمال مى‏كنند

و در امراض لقوه و فلج و رعشه هم استعمال مى‏شود

و در مرهم براى زوج قروح خبيثه استعمال مى‏شود.[7]

رنگ جاوشير از خارج سرخ و از داخل سفيد وصف نموده شده است. مضر اعصاب است.

اسم طبى:

جاوشيرferula galbaniflua ناميده شده است و اين را در روغنهاى لقوه‏

______________________________
(1)- محيط اعظم، ج 2، ص 56.

(2)- قانون در طب، ابو على سينا، ج 2، ص 106.

(3)- المفردات، ص 194.

صورت و روماتيسم و رعشه و عرق النساء استعمال كرده است و نيز در ضماد براى نفخ معده و محلل اورام استعمال شده است. و همچنين در مرض‏هاى ديگر هم استعمال شده است‏[8].

galbanum

8% روغن و 85% ماده لعابى دارد و مقدار خوراكش 1 گرم است.[9]

در ايران به قول صاحب كتاب فارماكوگرافيا در نزديكى همدان جمع‏ آورى مى‏ شود به قول ايچ سون آن را در بادقيس و غرب هرات بدراكيما مى‏ گويند و از درختچه آن بوى كرفس مى‏ آيد و صمغى كه از شكاف درخت به بيرون م ى‏تراود به نام شلم بارزد يا بارزد گاوشير مى‏ گويند آن را به زائو مى‏دهند همچنين اعتقاد دارند كه گاوشير ارواح خبيثه را دور مى ‏كند به همين جهت آن را اطراف منازل آويزان مى‏ كنند.

از نظر طبيعت صمغ جاوشير خيلى گرم و خشك است

و از نظر خواص آن معتقدند كه بادشكن است و نفخ و گاز را تحليل مى‏برد.

 

باز كننده گرفتگى‏ها و انسداد مجارى و مقوى اعصاب ضعيف است

ضد سم است

و براى بيمارى سرد بلغمى بخصوص بيماريهاى اعصاب و بيماريهاى دماغى نظير سردرد، فلج، لقوه، صرع، صرع كودكان و رعشه حاصل از كثرت جماع و براى درد مفاصل، كوفتگى، درد استخوان شكسته و ترميم آن، درد پهلو، خونريزى و سرفه ‏هاى بلغمى نافع است.

اگر در حدود 5 گرم از آن خورده شود براى استسقاء ازدياد ترشح ادرار، ازدياد ترشح عادت ماهيانه، يرقان، معالجه قطره قطره ادرار كردن، نفخ رحم، خرد كردن سنگ مثانه و كليه و خنثى كردن سموم مفيد است.

ماليدن آن به چشم براى افزايش بينايى مفيد است.

خوردن عصاره برگ گياه با سركه و ماليدن آن براى تحليل ورم طحال مفيد است.[10]

______________________________
(1)- همدرد انگليسى، ص 49- 148- 191- 256.

(2)- دستور بريتانى، ص 111.

(3)- معارف گياهى، ج 5، حسين مير حيدر، ص 365.

مصلحش: مطبوخ بودنش است.

بدلش: شيره درخت انجير.

خوراكش:

1 مثقال است و در مرض يرقان، استسقاء، تب و لرز، قولنج و نفح رحم استفاده مى‏شود. سنگ كليه و مثانه را مى‏شكند. سرمه‏اش براى امراض چشم نافع است.

قطره‏ اش كرى را دور مى ‏كند.[11]

رنگش:

سطح بالايى آن نارنجى و از داخل سفيد مايل به زردى است.

ذائقه: تلخ است.

 


[1] – صيدنه، ابو ريحان بيرونى، ص 199.

[2] – فرهنگ داروها و واژه‏هاى دشوار، دكتر منوچهر اميرى، ص 96.

[3] – لاثانى لغات الادويه، ص 82.

[4] – فارماكوگرافيا، ج 2، ص 152.

[5] – محيط اعظم، ج 2، ص 56.

[6] – قانون در طب، ابو على سينا، ج 2، ص 106.

[7] – المفردات، ص 194.

[8] – همدرد انگليسى، ص 49- 148- 191- 256.

[9] – دستور بريتانى، ص 111.

[10] – معارف گياهى، ج 5، حسين مير حيدر، ص 365.

[11] – بستان المفردات، ص 105.

Previous گیاه چوبک
Next گیاه تره تیزک
یک پاسخ بنویسید
فهرست موضوعی مقاله