جستجو
< همه موضوعات

گیاه حضض

حضض

به فرانسوىlgciet

به انگليسىwill owleavedboxtnorn

مشخصات:

درختچه‏ اى است خاردار و به بلندى تا 2 متر، برگهاى آن كشيده بيضى، قاعده آن باريك و با دمبرگ گلها با يك كار و طول با يك در حدود 2- 4 ميلى‏متر مى ‏باشد در آسياى صغير، سوريه، ارمنستان تا ايران در ارس‏باران در دامنه‏ هاى جنوبى البرز، ارنگه قهرود.

تركيبات شيميايى:

از نظر تركيبات در برگهاى جوان آن اسيد سيانيدريك وجود دارد به علاوه كمى قند و حدود 8 درصد تانن و كولين.

خواص و كاربرد:

در عربستان اعضاى هوايى، ريشه، تخم و ساقه گياه را گرفته خرد كرده در حوض‏ مى ‏خيسانند و پس از سه روز خيساندن خوب لگد مى‏كنند. اين نوع عصاره را خولان مى‏نامند.

از نظر خواص قابض و محلل و خنك است.

خوردن آن براى ورمهاى داخلى، اسهال، قطع سيلان رطوبتها و عرق، بند آوردن خونريزى، اخلاط سينه، تسكين سرفه، كبد، يرقان سياه در عين حال مدر، براى بواسير، حرارت كليه، زخم مجارى ادرار، التهاب، تشنگى نافع است

براى ضعف بينايى و خارش پلك جرب و درد چشم و قطع نزول آب از چشم مفيد است.[1]

حضض، شيره فيل زهره، ايكست بربريس‏ext berberis

روايت از جابر بن حيان:

حضض دو نوع است:

يكى مكى و دوم هندى، مكى را به يونانى لوفيون مى نامند و آن عصاره برگ و تخم نباتى است خاردار قريب به سه ذرع پوست آن كاهى و برگ آن شبيه به شمشاد و ميوه آن شبيه به فلفل و سياه و املس و طعم آن تلخ و مى‏ گويند

برگ آن مدور كمى ضخيم و سربرگ آن كمى فرو رفته و محل رويش آن وادى عرفات است.

صاحب مخزن نوشته كه ثابت شده فيل زهره گياهى شبيه به گياه عنب الثعلب است و تمامى آن گياه را از بيخ و برگ و تخم و ساق گرفته و خرد كرده در حوض مى‏ خيسانند

پس آن را خوب لگد كوب مى ‏كنند وصاف كرده مى‏گذارند تا در آن ته‏ن شين گردد پس صاف زلال آن را گرفته مى‏ جوشانند خود را جمع كند سپس آن را در خيكها پر نموده سر آن را بسته به اطراف مى ‏برند و اين را فولان مى ‏نامند

و دروى آن را از صافى مى ‏گذرانند تا ريشه ‏ها و اجزاى غليظ آن جدا گردد پس آن را اندكى طبخ مى ‏نمايند كه قريب به انعقاد شده گلوله ‏ها مى‏ سازند و اين را حضض مى‏ نامند[2].

شيخ مى‏ فرمايد: حضض شيره فيل زهره، بر دو نوع است: 

______________________________

[1] – معارف گياهى، ج 3، ص 233.

[2] – محيط اعظم، ج 2، ص 145.

 

حضض هندى كه به پندار قوى شيره فيل زهره مى‏ باشد

دوم حضض مكى كه نوع ساخته شده آن است نوع سومى هم هست كه بدل حضض و مغشوش است .

حضض مكى به گفته ديسقوريدوس از درختى است خاردار كه شاخه ‏هايش سه ذراع درازى دارد و ميوه ‏اش به فلفل شبيه و صاف است و پوست زرد دارد و ريشه‏ هايش بسيار است و در جاهاى سخت و دور دست مى‏رويد.

براى بدست آوردن حضض:

1- پوست درخت را دست نخورده از درخت مى‏چينند و مى‏ كوبند و آبش را مى‏ گيرند.

2- پوست درخت را در آب مى پزند و بعد از پختن بيرون مى‏ آورند و دوباره بر آتش مى‏ گذارند تا منعقد گردد.

3- ميوه درخت حضض را در آفتاب مى‏ گذارند و بعدا افشره‏ اش را مى‏ گيرند

بهترين اين سه نوع حضضى است كه هر گاه بر آتش نهى گر گيرد و زمانى كه آن را خاموش كنى كفى برآرد كه همرنگ اجزاى درونى آن باشد.

گزينش: حضض هندى در سروكار داشتن با موى از مكى بهتر است و حضض مكى در معالجه ورمها از هندى مفيدتر است.

مزاج:

گرمى و سردى معتدل دارد و در دوم خشك است.

خواص:

موى را محكم كند و رنگ موى را سرخ گرداند و بويژه هندى در اين زمينه قويتر از مكى است.

لكه‏ هاى سياه صورت را مى‏ زدايد و همه انواع حضض داروى كژدم مى‏باشند.

زخم و قرحه: قرحه پليد را دوا است.

مفاصل: مفاصل را استحكام مى ‏بخشد.

سر: در مداواى چرك و ريم گوش، زخم گوش، زخم لثه و بيماريهاى لثه بسيار سودمند و اگر بر كام و سقف دهان بمالند جوش دهان و زبان را خوب كند دواى رمد است و قرينه را جلا دهد خوردن يا ماليدن حضض هندى بر بدن در علاج يرقان سياه و طحال مفيد است.[1]

حضض درخت آن را دارهلد مى‏گويند و رسوت عصاره چوب آن است و جالينوس و اطباى يونانى اين را بنام لوكيوم ناميده در التهاب امراض چشم خيلى مفيد است.

رسوت خوب آن است كه اگر بر آتش گذارند بسوزد رنگ آن زرد مايل به سياه مى‏شود.

ذائقه: تلخ و خراب.

مزاج: سرد در درجه دوم و خشك در درجه سوم. در نزد بعضى حكماء معتدل است بين گرم و سرد.

مقدار خوراك: از نيم تا يك گرم.

مصلحش: انيسون.

مصلح خون و دافع تب نوبه، استعمال داخلى آن حرارت را تسكين مى دهد و بر روده ‏ها اثر قابضيت دارد و بر روى تب عرق مى ‏آورد و تب را كم مى‏كند و اطباء تجربه كرده ‏اند در تب مالاريا فايده ندارد در بواسير خونى با ترب مى‏خورند و نيز در اسهال بواسيرى و قروح امعاء نافع است خون را صاف مى‏ كند نافع تب نوبتى است حرارت را تسكين مى‏دهد اثر قبض بر روده‏ ها دارد عرق ‏آور است.

مصفى خون است و خوراكش با عسل نافع يرقان است

اگر شخص ترياكى هميشه اين را بخورد عادت ترياك از او ترك مى‏ شود

استعمال خارجى آن هم قابض و مسكن و رادع است آن را تنها يا با افيون و زاج مخلوط كرده براى امراض چشم مفيد است و زخمهاى داخلى آلت تناسل را با آن شستشو مى‏ كنند آبش نافع باد كردن مقعد بچه‏ ها است.[2]

______________________________

[1] – قانون در طب، ج 2، ص 147.

[2] – المفردات، ص 261.

دو قسم حضض بيان شده است :

يك قسم آن حضض مكى و ديگرى حضض هندى، حضض مكى را مايل به سياه و زرد و بودار گفته ‏اند: مزه ‏اش بد و خيلى تلخ اين عصاره يك درخت است.

مزاجش معتدل و خشك در درجه دوم براى امراض طحال مضر است مصلحش انيسون، بدلش حضض هندى.

نفع خاص: دافع درد جگر و يرقان.

خوراكش:

از 2 تا 3 گرم است مواد زخمها را پخته تحليل مى‏كند احتباس خون يرقان سياه، درد كبد، سرفه پيچش شكم، بواسير، مجارى بول و سوزش زخمها و سوزش تشنگى را مفيد است

در ورم گلو و لثه هم مفيد است سرمه آن داخل چشم براى خارش و امراض چشم استفاده مى‏شود

حابس خون است و لكن حيض را جارى مى‏كند و قسم دوم: حضض هندى را عصاره درخت هليله بيان كرده.

مزاجش: سرد و خشك براى طحال مضر است مصلحش انيسون.

بدلش: حضض مكى.

نفع خاص: دافع بواسير است.

مقدار خوراك: 3 گرم در خواص همانند حضض مكى است و لكن جوش صفرا و خون را ساكن مى‏كند.[1]

اسم علمى حضض:extract of berberis aristata ناميده و براى خونريزى بواسير و خونريزى اسهال و خارش و زخم و دمبله و براى بستن اسهال اطفال و در حيض و سوزاك و امراض چشم استعمال شده است.[2]

 

______________________________

[1] – بستان المفردات، ص 147.

[2] – همدرد انگليسى، ص 96- 103- 111- 114- 155- 156- 191- 219- 253.

 و اين را مقوى و مسكن در امراض جگر و مقوى باه استعمال كرده است و مقدار مصرف تا نصف گرم است و تراكيب ادويه مختلفه از آن بيان شده كه مثل تنتور، عصاره و خلاصه دوانى بنام طريفولى مركب حضض جزء مهم آن مى‏باشد.[1]

حضض: مكى آن را به يونانى لوفيون نامند و آن عصاره برگ و تخم نباتى است خاردار، قريب به سه ذرع و پوست آن كاهى رنگ و برگ آن شبيه به شمشاد و ثمرش شبيه به فلفل و سياه و املس و طعمش تلخ و بهترين آن بيرون زرد مايل به سياهى و داخل آن مايل به سرخى و چون در آب اندازند

كف آن به رنگ خون مى‏گردد و از آتش ملتهب شود و با قبض و مرارت باشد و مغشوش آن كه از دوشاب و آب مورد زعفران و صبر مى‏سازند،

محلول آن به رنگ خون نمى‏ شود و باطن آن ياقوتى نمى‏ باشد

و آن معتدل در حرارت و برودت و در دوم خشك و قابض و رادع و محلل و مبرد

و تحليل آن كمتر از ردع آن و آشاميدن آن جهت اورام باطنى و اسهال و قطع سيلان رطوبات و عرق و احتباس خون و نفث الدم سينه و سرفه و ادرار حيض و بواسير و درد جگر و يرقان سياه و زحير و گزيدن سگ ديوانه و حرارت گرده و التهاب و تشنگى و حقنه آن جهت اسهال مزمن و قرحه امعاء و غرغره آن جهت ورم حلق و مضمضه آن جهت تقويت لثه و قطور آن جهت چرك گوش و ضماد آن جهت شقاق مقعد و داخلش و تقويت موى و منع نزلات و اورام و اكتحال آن جهت جرب وحكه و سلاق و ضعف بصر و دمعه و رمد و نزلات نافع و مضر سپرز و مصلحش انيسون و حماما و قدر شربتش از نيم مثقال تا

______________________________
(1)- دستور بريتانى، ص 1265- 427- 1158.

يكدرهم و بدلش حضض هندى است و آن عصاره فيل زهرج است و در جميع افعال قويتر از حضض عربى است مگر در ردع و آن سياه‏تر از نوع مكى مى‏باشد و مصنوع از زرشك و افسنتين و امثال آن را استعمال نبايد كرد و بدلش صندل سفيد و فوفل بالمناصفه است.[2]

حضض در دامنه كوههاى هيماليا شمال هند و پاكستان مى‏رويد. در داروسازى از شاخه و پوست و ريشه و ميوه و عصاره آن استفاده مى‏شود. ساق آن را در هندى:

دارهلد. ميوه آن: زرشك. عصاره آن را: رسوت، رسونتى ميوه، در عربى: عنبر. انواع مختلف از اين درخت در كوههاى هيماليا در ارتفاعات بين 6000 تا 10000 قوت روئيده مى‏شود.

اهالى آنجا چوب آن را دارو هريدرا و عصاره آن را رسن جانا مى‏گويند و از مدتى قبل در طب محلى استعمال مى‏شود كه نوع‏lycum هندى مى‏گويند كه يونانيها آن را نام گذارى كرده ‏اند.

و معلوم مى‏ شود كه نوع‏lycum نوع ديگر قبلا آنجا بود عربها آن را حضض هندى گفته‏ اند و اسامى هندى آن را نيز ترجمه كرده‏ اند حكيم عبد الحميد طريق درست كردن عصاره حضض هندى را نوشته است:

كه چوب آن را سائيده با آب مخلوط نموده و حرارت بدهند بعد آن را صاف كرده با مقدار مساوى با شير مخلوط كرده عصاره رسوت تهيه مى‏كنند. آقاى رائل‏royle در سال 1833 اين دارو را به اروپائيان شناسانيد تا آن زمان بطور مقوى و داروى ضد كرم از آن استفاده مى‏شد.

پوست ريشه‏barbery در دستور طب هند بطور دارويى رسما استعمال مى‏شود و در كتاب تحفه المومنين پوست ريشه را بنام ارغيز گفته است و گفته است كه اين در خواص مثل ماميران است جراح بزرگ مدرس كورنش گفته كه پوست باربرى نلگرى‏mullu kulla puttaitam است در مرض تب مالاريايى خيلى مفيد به تجربه ثابت شده‏

______________________________
[1] – دستور بريتانى، ص 1265- 427- 1158.

[2] – تحفه حكيم، طبع جديد، ص 304.

 

است ساق و عصاره آن را سرد و خشك گفته ‏اند و در نسخه ‏هاى مقوى و ضد مرض مالاريا و تب نوبه با ادويه تلخ مخلوط كرده استعمال مى‏شود و نيز در خونريزى رحم مفيد است در امراض صفراوى و اسهال استعمال مى‏شود.

رسوت (حضض) مخلوط با ترياك، زاج، نمك كوهى، هليله و انواع داروهاى ديگر مخلوط كرده براى اورام خارجى بصورت ماليدن استعمال مى‏ شود در درد چشم از خارج آن را مى ‏مالند رسوت حضض را مخلوط با عسل در جوشهاى دهان و خراش روده و زخمهاى پوستى استعمال مى‏كنند در مرض رمد و امراض چشم با شير در چشم مى‏ چكانند ميوه آن ترش و سرد كننده است.

جوهر آن‏berberine است مقدار نيم گرم آمپول آن را زير پوست خرگوش تزريق نمودند ديدند خرگوش مرد. حرارت بدن پائين رفت و نبض آن قطع شد و لكن مقدار خوراك زياد آن را از دهن به خرگوش داديم هيچ اثرى نكرد مقدار 15 گرم خوراك آن در مردها اثر قولنج و اسهال را دارد در روده ‏ها و طحال قبض و تشنج ايجاد مى ‏نمايد.

اين دارو و جوهر آن در سوء هضمى مالاريايى مفيد است جوهرى كه در آن است‏berberine از ريشه و پوست درخت بدست مى‏آيد و لكن ميوه آن‏tartaric وmalic اسيد داردberberine ياberberia اول مرتبه‏pelletan وchevallier در سال 1826 آن را باberberine مطابقه و تاييد كرد.

و نيزa .buchner در سال 1835 بطور تكه‏هاى بلورين از درخت بربرى حاصل كرد و براندس‏brandes در سال 1825 روى آن كار كرده است آقاى‏g .kemp در سال 1841 اعلام نمود كه در آن مواد قابل بلور شدن است و نيز داراى معدنيات و تيزاب طبى در آن است در ماده‏alkolide آن را اول مرتبه آقاى‏fleitmaiv در سال 1846 كشف كرد بعد از آن اين ماده در بسيارى از انواع خانواده ‏هايش مثل‏

ranuncul aceae berberideae memispermaceae

الان حاصل مى شود و فرمول آن‏c 02h 71no 4 است و بنام‏perins معروف است وberbamine c 81n 91o 3n و يك‏alkaloid ديگر در ريشه آن موجود است‏[1].

ملاحظه: بيان مفصل آن با مراجعه به دارهله (فيل زهره) درختى كه از عصاره آن حضض درست مى‏شود در موضوع فيل زهره بيان شده است.[2]

حضض هندى (عربى):

انگليسى:extract of inoian barberry

لاتينى:extractum berberidis

رسوت يا حضض هندى را از جوش دادن دارهلد نيم كوب در آب درست مى‏كنند جوش داده صاف مى‏كنند بعد دوباره جوش داده آن را غليظ مى‏كنند و اسم آن در لغت.

سنسكريت: رسانجن تازكشيه شيل رس گربه.[3]

حضض مكى در يونان آن را لوقيون مى‏گويند. عصاره برگ يك نبات است.[4]

______________________________

[1] – فارماكوگرافيا، ج 1، ص 65.

[2] – دكتر فاضل موسوى.

[3] – لاثانى لغات الادويه، ص 124.

[4] – لاثانى لغات الادويه، ص 105.

 

 

منابع و مواخذ

Previous گیاه شبدر زرد
Next گیاه ضریع
یک پاسخ بنویسید
فهرست موضوعی مقاله