جستجو
< همه موضوعات

ابرون کبیر و صغیر


ابرون‏ كبيرSEMPERVIVUM

 

(حى العالم)- ساقه كركدار- ساقه‏ هاى بی گل با برگهاى كلفت فراهم- 3. 6 دس ابرون كبيرSempervivm Tectorum
(تابستان- پايا)
حى العالم(Hayy -ol -lam)
(لا)Sempervivum arboreum (فر)La jourabe arborescente حى العالم را عصارة اماسهاى كرم را نيك بوذ جون طلا كنى خاصه حمره و غله را.
الابنيه (بهم 109، زل 90)
او را به اين نام از آن خوانده ‏اند كه در جمله اوقات نبات او باطراوات باشد …
و آماسهاى گرم را به طلا بنشاند و سوختگى آتش را نيكو كند (ترجمه صيدنه، ب 149). ديسقوريدس فى المقالة الرابعة ايرون الكبير و معنى ايرون الحى ابدا و انّما سمّى الحىّ لانه لا يطرح ورقه فى وقت من الاوقات (ابن بيطار، 43).
صاحب تحفه می‏نويسد حى العالم ابرون است (ص 97) و در ذيل ابرون چنين مى‏ آورد: ابرون لغت يونانى و به معنى دايم الحيوة است و به عربى حى العالم و به فارسى هميشه بهار نامند از جمله رياحين و هميشه سبز است (ص 12).
هى باليونانى ايزون … و بالفارسيه هميسقوس (شرح اسماء، م 162).
چنانكه ديديم لغت ايرون يا ابرون سابق الذكر را صاحب شرح اسماء ايزون ضبط كرده و اين صحيح است و ماير- هوف و لوى اين لغت را به الفباى يونانى نشان داده و تلفظ آن را آئيزون‏aeizoon نوشته ‏اند (مايرهوف، م 162 لوى، م 531). مايرهوف از قول فوللرس می نويسد كه هميسقوس غلط است و هميشك درست است كه لفظى است فارسى.
استاد گل ‏گلاب ذيل ابرون‏ كبير می‏نويسد: ابرون‏ كبيرSempervium (حىّ العالم) ساقه كركدار، ساقه‏ هاى بی گل با برگهاى كلفت فراهم (گيا، ص 119).
اميرى، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه هاى دشوار، 1جلد، بنياد فرهنگ ايران – تهران، چاپ: اول، 1353 ه.ش.

  • آبرون كبير
    در كتب مختلف فارسى و كتب طب سنتى با نامهاى «آبرون»، «آبرون كبير»، «حى العالم» (عربى)، «هميشه جوان»، «پيش بهار»، «ميش بهار»، «ميشا»، «اذن القاضى» و «اذن القسيس» آمده است. به فرانسوى‏Joubarbe وGrande joubarbe وJoubarbe des toits وArtichaut sauvage وHerbe aux cors و به انگليسى‏House leek وHen and chickens وSt Patrick’s cabbage وSempervivum گفته مى‏شود. گياهى است از خانواده‏Crassulaceae نام علمى آن‏Sempervivum tectorum L . می باشد.
    مشخصات‏
    گياهى است علفى يا نيمه‏ علفى و چندساله. ساقه گل‏ دهنده آن به ضخامت يك انگشت است و رطوبتى دارد كه به دست مى ‏چسبد. برگها گوشتى، سبزرنگ يا كمى مايل به قرمز و بيضى ‏شكل كه در قاعده پهن و نوك آن تيز كه به شكل رزت است، در قاعده ساقه گياه مى‏ رويند. گلهاى آن كوچك سفيد مايل به زرد يا ارغوانى به شكل گروهى مانند يك دسته گل در انتهاى ساقه گل‏ دهنده به بلندى 30- 20 سانتى‏متر ظاهر مى ‏شود. تمام طول بدنه ساقه گل ‏دهنده از برگهاى كوچك گوشتى بدون دمبرگ ارغوانى پوشيده شده است. اين گياه را سابقا روى بامها مىی كاشتند كه سالها دوام داشته است، زيرا به نور كامل آفتاب احتياج دارد. معمولا روى ديوارها و در گل‏كارى‏ها
    براى پوشيدن سنگچينهاى زينتى باغچه كاشته مى‏شود.
    تكثير آبرون از طريق كاشت بذر امكان دارد ولى معمولا از طريق كاشت پاجوشهاى آن و يا تقسيم گياه يعنى كندن يك دسته رزت از برگها با ريشه و كاشت آن در محل اصلى صورت مى‏گيرد. اين گياه بومى دامنه‏ هاى آلپ و پيرنه در اروپا مى‏باشد و به ساير مناطق عالم وارد شده و پرورش داده مى‏شود. در ايران در مناطق كوهستانى شمال ايران در كوه جلفك به‏ طور خودرو مى ‏رويد و انواعى از آن در گل‏كارى و باغبانى كاشته مى‏شود.
    تركيبات شيميايى‏
    در گياه آبرون وجود ماليك اسيد و فورميك اسيد «1» به مقدار قابل ملاحظه ‏اى تأييد شده و به علاوه گياه داراى لعاب و كمى تانن است.


خواص- كاربرد


آبرون كبير از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى گرم و خشك است و عده ‏اى از حكماء و از جمله حكيم محمد مؤمن آن را سرد و خشك مى‏دانند. از نظر خواص معتقدند كه بازكننده گرفتگی‏ها و انسداد مجارى كبد و طحال است. براى سردرد و چشم ‏درد و ورم گوش و گوش‏ درد و سرفه و تقويت معده و كشتن كرم معده و روده و جلوگيرى از خونريزى و خشك كردن رطوبتهاى رحم و رفع باد سرخ و نقرس و دردهاى مفاصل و التيام زخمها و جراحتها نافع است. اگر شيره تازه برگهاى گياه را با كمى آب قند مخلوط و به اندازه نصف قاشق قهوه‏ خورى 4- 3 بار در روز بخورند براى رفع اختلالات عصبى رحم نافع است. براى تسكين تب‏هاى صفراوى و التيام زخم معده و رفع اسهال خونى و داء الرقص، سنگ مثانه و صرع مفيد است. در مورد عادت ماهيانه دردناك زنان جوان اثر مسكّن دارد و در موارد سرطان رحم نيز توصيه مى‏شود. اگر 20 گرم از آب گياه خورده شود و يا ماليدن عصاره گياه مخلوط با سركه براى سردرد گرم نافع است. ضماد آن با آرد جو براى ورم چشم و اكتحال عصاره آن براى رفع درد چشم مفيد است. اگر عصاره برگ آن را مخلوط با روغن زيتون جوشانده و چند قطره در گوش بچكانند درد گرم گوش را تسكين مى‏دهد.
______________________________
(1).Formic acid
خوردن 80 گرم از آب آن انسداد مجارى كبد را باز مى ‏كند و مسهل صفرا مى‏باشد.
خوردن برگ كوبيده خشك آن براى قطع اسهال مزمن تجويز مى‏شود. ضماد آن با آرد جو براى التيام زخمها، جراحتهاى بد، زخمهاى كهنه، ورمهاى گرم و درد مفاصل، نقرس، سوختگى آتش و رفع باد سرخ توصيه مى‏شود و مخلوط با حنا براى رفع خارش بدن مفيد است. شياف له ‏شده برگ آن در مهبل براى قطع سيلان رحم نافع است. مقدار خوراك از عصاره آب گياه 35- 16 گرم و از برگ خشك ساييده آن تا 25 گرم است. مضر طحال است از اين جهت بايد با گل ارمنى خورده شود.
خوردن 20 گرم از آب برگهاى آن مخلوط با سكنجبين را عده‏ اى از حكما براى تسكين حدت خون و صفرا و تقويت بدن مفيد مى‏دانند.ابرون‏ كبير


ابرون صغير

 

گل همیشه بهار اسم دیگر آن میباشد
در كتب طب سنتى با نامهاى «آبرون صغير»، «آبرون ريشه ‏دار» و «آبرون» نام برده مى‏شود. به فرانسوى‏Orpin reprise وGrand orpin وHerbe au charpentier وHerbe la coupure و به انگليسى‏Orpin وOrpine گفته مى‏شود. گياهى است از خانواده‏Crassulaceae نام علمى آن‏Sedum telephium L . مى‏باشد. دو تحت گونه از اين گياه در چين مى ‏رويد با نامهاى علمى‏
Sedum telephium L. ssp alborosum( Baker )Frod.
كه مترادف آن‏S .alborosum Baker است و ديگرى‏
S. telephium ssp purpureum( Link )var orientale Frod.
كه مترادف آن‏Sedum erythrosticum Miq . مى‏باشد، در چين در رديف داروهاى مورد توجه هستند.
توضيح: در فرهنگ شليمر آمده است آنچه كه در ايران در بازار دارويى با نامهاى «فاوانيا» و «عود الصليب» فروخته مى‏شود ريشه‏S .telephium است.
مشخصات‏
آبرون صغير گياهى است چندساله به بلندى 60- 30 سانتى‏متر. برگهاى آن بيضى دندانه‏ دار، كوچك و پرآب به رنگ سبز بدون دمبرگ و به ساقه چسبيده است. گلها كوچك به رنگ زرد مايل به قرمز يا ارغوانى كه در انتهاى ساقه گل‏ دهنده در بهار ظاهر مى‏شود. ريشه آن ضخيم و كلفت كه داراى بوى بنفشه است.
اين گياه در شكاف تخته سنگها و روى ديوارهاى كهنه و در گودالها و نقاط سايه‏ دار در مناطق معتدله و بيشتر در فرانسه و در ساير مناطق دنيا كم‏ وبيش انتشار دارد. در تحفه آمده است كه آبرون صغير در اطراف اصفهان مى‏رويد ولى گزارشى در اين مورد تا به حال از طرف گياه‏شناسان وجود ندارد.

 

 

 

خواص- كاربرد

اصولا علت اينكه اين گياه را به فرانسوى‏Herbe la coupure گويند اين است كه معمولا از كنسرو برگهاى له‏ شده آن در روغن زيتون و يا روغن كنجد به صورت مرهم براى التيام زخم قسمتهاى بريده ‏شده اعضاى بدن استفاده مى‏شود. عده ‏اى از حكماى طب سنتى از نظر طبيعت اين گياه را گرم و خشك و عده ‏اى ديگر از جمله حكيم محمد مؤمن در تحفه آن را سرد و خشك مى‏دانند و از نظر خواص آن را خيلى شبيه به آبرون كبير مى‏دانند و در همان موارد تجويز مى‏شود.
در چين از آبرون صغير تحت گونه‏S .telephium ssp alborosum به صورت ضماد روى آبسه‏ ها و محل مارگزيدگى و محل گزيدگى مارهاى سمّى مى‏گذارند، خيلى مؤثر است [كاريونه و كيمورا]. از برگهاى واريته‏S .telephium ssp purpureum var orientale به عنوان داروى ضد تب و رفع التهاب تجويز مى‏شود و از عصاره برگهاى آن براى فروكش كردن تاول در موارد سوختگى اعضاى بدن به كار مى‏رود [استوارت و روا]. در چين از برگهاى گياه براى رفع ناراحتى اعصاب كودكان نيز استفاده مى‏شود.
در يادداشتهاى دكتر شليمر آمده است كه از دانه ‏هاى گياه آبرون صغير براى تسكين هيسترى و رفع كابوس به مقدار 25 گرم دانه مخلوط با آب عسل مى‏خورند.
و از ريشه آن به اندازه يك بادام براى رفع انسداد و گرفتگى‏هاى كليه و كبد تجويز مى ‏شده است و مصرف كمى زيادتر آن براى نقرس توصيه مى‏شود. از ريشه آن براى قطع ترشحات خونى مفرط دوران پس از زايمان به كار مى‏رود.
گونه هايى از اين گياه كه در ايران شناسايى شده است:
1.Sedum lineare Pau .. گياهى است چندساله و در جنوب ايران در منطقه كارون در گوتوند ديده مى‏شود.
2.S .obtusifolium C .A .M . چندساله است،S .spurium M .B . چندساله وS .gracile C .A .M . چندساله كه سه گونه فوق در كندوان، دامنه‏ هاى البرز و درّه‏ چالوس ديده مى‏شود.
3.S .rubens L . گياهى است يكساله كه در بابلسر شمال ايران ديده مى‏شود.
4.S .oppositifolium Sims . گياه چندساله است كه در گيلان شمال ايران و در كوههاى سبلان ديده مى‏شود.
در چين از گونه اى به نام‏Sedum lineare Thunb . كه كمى سمّى است مانند ساير گونه‏ ها در موارد سوختگى‏هاى ناشى از آب و آتش به استعمال خارجى مصرف مى‏كنند [استوارت‏].
5.Sedum album L . گياهى است يكساله با برگهاى گوشتى به رنگ سبز مايل به قرمز. گلها سفيد كه در شمال ايران در عمارلو و هرزويل در ارتفاعات 800- 500 مترى و در آذربايجان در ديلمان و بازرگان و جنوب شرقى سلماس و كوههاى ميشوداغ ديده مى‏شود. اهالى محل برگهاى خام آن را در سالاد مصرف مى‏كنند و مى‏خورند و مانند ساير آبرونهاى صغير از له‏ شده برگ آن نيز براى رفع التهابهاى پوست استفاده مى‏كنند.
چندين رقم ديگر هم وجود دارد كه متأسفانه در مورد كاربرد دارويى آنها گزارش معتبر و دقيقى در دست نيست.

أبْزار القِطّة:
به لغت مغربى، ابرون‏ صغير است.


حكيم مؤمن، سيد محمد مؤمن بن محمد زمان، تحفة المؤمنين، 2جلد، نور وحى – قم، چاپ: اول، 1390 ه.ش.
گل گلاب، حسين، كتاب گيا (راهنماى گياهى)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشكى ايران – تهران، چاپ: اول، 1386 ه.ش.
فرهنگ داروها و واژه نامه هاى دشوار ؛ متن ؛ ص137
مير حيدر، حسين، معارف گياهى، 8جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى – تهران، چاپ: هفتم، 1385

تالیف :حکیم رضی

طب ساختار شکن اشارت

Previous رساله ای در معرفت اشجار و گیاهان
Next گیاه ابره الراعی یا شمعدانی قرمز
یک پاسخ بنویسید
فهرست موضوعی مقاله